فاحشه نستیا باید به دو کودک خدمت کند که از او خواسته اند تا اشک اش را از دست دهد که بکارت خود را از دست بدهد. برادران لحظه ای را که پدر و مادرشان به مدت طولانی از بین رفته بودند ، انتخاب کردند و تعدادی از روی قلب با آنها تماس گرفتند و با یک آزادکار کاملاً مسلح دیدار کردند. خارج از تصور ، فلفل بچه ها غیرقابل تخریب بودند ، با این حال ، هر دو آتش سریع بلافاصله به محض اینکه عوضی شروع به استمناء روی آنها کرد ، فروکش کرد. او تقلا چسبنده کف دست خود را پاک کرد تا به کار پرداخت زمان پرداخت خود ادامه دهد. ارشد برای اولین بار بر روی بیدمشک مستقر شد ، و جوان نستجا شروع به لینک کانال های سکسی افراط دهان کرد. به محض اینکه عوضی ماهیچه های مهبل را فشرد ، آن مرد به روی پوبیس خود پایان یافت ، اما او فقط به آرامی بذر را با دستمال پاک کرد و اجازه نداد جوانترین عضو را از دهان خود بیرون بکشد. هر دو پسر رئیس سبزه شدند که باعث خوشبختی آنها شد و در اجرای نستیا شروع به لذت بردن از استمنا و مکیدن کردند. سگهای خفته آنها حتی نگذاشتند که شلخته هیجان زده شود ، و او نمی خواست با بچه هایی که اخیراً در ویلچر می چرخید رابطه جنسی برقرار کند.