یک پای داغ روغنی در مقابل مبل ایستاده بود و یک لباس زیر زنانه بزرگ را روی باسن می کشید. صدای پشت سر از پشت شنیده شد ، صاحبخانه چرخید اما متوجه کسی نشد. "باید فقط باد باشد!" سوتلانا فکر کرد ، سینه های نرم و سینه خود را به یک سینه بند حجم دهنده پرتاب می کند. چیزی دوباره به درب شکسته است ، نمی تواند حادثه ای باشد ، احتمالاً پسر کوچک از اوایل دانشگاه برگشت ، بنابراین شما باید عجله کنید که جوراب بپوشید و یک لباس بدن ضخیم بپوشید. الکسی برای مدت طولانی به لباس مادرش نگاه کرد و جاسوسی کرد که غرایز مردانه خود را دنبال می کند ، اما ترس از استمناء بود ، زیرا همه دانش آموزان ناجوانمردانه در صورت لینک کانال های فیلم سکسی در تلگرام دستگیری از مشکلات خود می ترسیدند. مادر حسی یک قدم کوچک به سمت خروج برداشت ، سایه یک هوای پرواز در پشت پرده می درخشید ، آخرین امیدش برای رابطه جنسی می تواند به راحتی در اتاقش قفل شود. بنابراین سوتلانا در پشت یک دیوار پنهان شد ، با صدای آهی کشید ، از جنس جنسی ناله کرد تا فراری را به اتاق بازگرداند و او را مجبور به ترک پناهگاه کند. لیوشا با تحریک فکری افتاد و فکر کرد که نمی تواند با یک سیلی سبک در چهره پایین بیاید ، اما به جای فحش دادن ، او با مادر چاق خود یک مورد مرگبار روسی را رقم زد. شاید هر جوانی در سن خودش خواب ببیند که چنین کاری انجام دهد زیرا مادرش همه چیز را بدون هیچ اثری به او می داد!