روح متروکه آریل در قصر قدیمی زندگی می کند ، او یک زن نجیب است ، او نه تنها یک دوجین می خورد ، روزانه ده ها روز می کوبد و چنان فرو می ریزد که کلاه خود را در سطل زباله فرو می اندازد. اکنون شبح یک خروس باتجربه در کوچه های آشنا قدم می زند ، موانع را لمس می کند ، و با خوشحالی از طوطی به دور نگاه می کند ، جایی که چشمان قهوه ای او اینقدر غرق می شود. شبح قصر ، سرگردان و نتوانسته است آرامش پیدا کند ، متوجه صندلی قدیمی می شود که قرن ها پیش دوک فاسد او را فاسد کرده بود ، سپس زن بسیار جوانی را در تمام سوراخ ها بدون وازلین لعنتی کرد ، از ناموس خود سوء استفاده کرد و سپس دستور داد که او را به خیابان بیاورند. ، مثل آشغال بارها و لینک کانال داستان های سکسی در تلگرام بارها ، آریل شیرین با موهای سرخ به این صندلی می آید ، روی پارتیشن خودارضایی می کند ، با اشتیاق تمام می شود و در مسیری ناشناخته می رود ، تا فردا به اینجا بازگردد و این آیین استمناء را انجام دهد.