تینا واکر هیچ رابطه ای با والدینش نداشت ، به خصوص این دختر با داشتن رابطه جنسی شرور با ناپدری نگران نمی خواست خوشبختی مادرش را خراب کند. او خانه را ترک کرد ، تنها یک کیف کوچک لوازم آرایشی و لباس زیر قابل حمل با خودش برد ، اما یک درصد هم نگرفت. بحران با افتخار پیاده روی در جاده ، بحران به فکر آینده نگریسته بودند ، روسپی گری تنها راهی برای پول درآوردن بود ، بنابراین شیرین به فاحشه خانه رفت. سیگار کشیدن سیگار در خارج از ورودی ، تینا هیچ ایده ای برای شروع گفتگو با دلال خود نداشت و در چه شرایطی به او وعده داده می شود که درآمد بیشتری کسب کند. بیرون از اتاق ، پر از عطر و ادکلن های عطر و ادکلن های آفرودیزاک ، روسپی زن مبتذل و بلند مبتذل ، کلسی لانیت ، وارد خیابان شد. دیلدا از هلند به لندن آمد ، جایی که به دلیل بحران ، تجارت بدن او را در آستانه بقا قرار داد. برنزه ، با اعتماد به نفس و دانستن مطلقاً همه چیز در مورد هنر باستانی ، دربار یک تازه وارد را دعوت کرد تا به داخل خانه برود. تینا واکر بلافاصله زیر بال وی گرفته شد و با دانی دی ، صاحب فاحشه خانه ملاقات کرد. فاحشه مجبور شد در اولین روز کاری همه جذابیت های جنسی لزبین را امتحان کند ، یاد بگیرد که چگونه با یک دیک بزرگ مقابله کند و به این واقعیت عادت کند که بسیاری لینک کانال داستان سکسی از مردان برای لعنتی ، سرشار از ویاگرا می آیند ، که به لطف آنها اقتصادشان ساعت ها متلاشی نمی شود.