آدمی طاقت فرسا و دلپذیر آدم دوست دختر خود را شکایت می کند ، که با خود او چراغ سبز را به روابط باز داد و پس از فتنه کناری او ، شروع به شکایت از وی برای خیانت کرد ، حتی اگر خود او سوسیس خود را به هر سوراخی با امواج هل داد. راشل احساس گناه نمی کند ، اما نمی خواهد رابطه قبلاً لرزان خود را با این مرد جوان خراب کند ، بنابراین او از آنچه عذرخواهی می کند ، از او عذرخواهی می کند. این دختر حتی شلوار نایلونی را برای محکم کردن باسن و لینک گروه شهوانی باسن خود به دست آورد ، در مقابل پسر بدوزه می رقصید ، گناه را به چشم آدم آدم ریز و درشت می انداخت ، اما برای ریچل غیر قابل مقاومت است. جوجه می خواهد حداقل یک کلمه را در جهت خود بگوید زیرا غیر منتظره است که منتظر تعارف از یک آویز باشید ، اما سبزه ، انگار که هیپنوتیزم شده است ، همان عبارت را تکرار می کند ، "یک شلیک به من بدهید!". بلوند از خواسته های خود سرپیچی می کند ، اعتقادات را تعقیب می کند ، بر عزت نفس می زند ، هنگامی که به درخت سرخ عشق تبدیل به سرطان می شود و آن را با تمام دهان خود می بلعد. به نظر می رسید که آدم آرام می گیرد ، از قبل شروع به علاقه به کودک کرده است ، حتی یک كنجیلوس درست می كند ، اما فوراً توسط رئیس ، كه دیروز با مشكل قطع رابطه او در مهمانی شركت كرد ، فراخوانده شد.