گربه ی خجالتی آلبینا فکر نمی کرد لباس جین جدیدش چنین وقف و اشتیاق ناسالم در یک پسر بود. پسربچه به طور اتفاقی زیر لبه نگاه می کرد و دید که شورت های چند رنگ کاملاً چسبیده به پوبی های دوست دخترش در حالی که روبان تقسیم کننده لب به بیرون زده می شود. پسر دست خود را بین پاهای یک شاهزاده خانم زیبا لغزید ، که از آنجا شورت او تغییر کرد و کمی غمناک شد. این از روغن کاری واژن ناشی از یک باکره شهوت انگیز بیرون آمد ، زیرا آلبینا هرگز لعنتی نکرد ، اما هیچ کس استمناء را برای نوجوانان لغو نکرد. سوارکار دستش را روی شورت زد ، احساس کرد که گرمی از واژن می آید ، پارچه را کنار گذاشته و انگشت خود را درون کت عروسک قرار داد. او بزرگ شد ، زیرا این کار برای شکستن پرده بکارت کافی بود. خود کودک هرگز به این اندازه عمیقاً خوشحال نبود ، که از یک شاهزاده بر اسب سفید لينك كانال سكس احترام می گذاشت. پسرک زیبایی را از بین برد ، الاغ خود را بوسید ، ورودی مقعد را لیسید و توجه مهبل را انکار کرد ، زیرا چند قطره خون به وضوح روی کلیک ظاهر شد. آلبینا پس از ذوب شدن ، چند دقیقه به دستشویی رفت تا قشر خود را مرتب کند و همچنان محرومیت از بکارت را ادامه دهد ، اما نه با انگشت بلکه با یک عضو.